* بوش از این که مبادا به همکاری با گروه القاعده متهم شود کارهایش را بی قاعده انجام می دهد.
* وقتی از هنرپیشه سینما خواستند در فیلم های تلویزیونی بازی کند نپذیرفت و گفت: آدم کوچک می شود.
* چون آزارش به مورچه نمی رسید به ناچار با پست سفارشی فرستاد.
* وقتی داماد گربه را دم حجله کشت، موش ها گفتند عجب عروس خوش یمنی.
* گربه از ترس سگ دنبال سوراخ موش می گشت.
* ده وقتی به شهر وصل شد، شهر ده برابر شد.
* مرده ها را لباس یکنواخت می پوشانند که در آن دنیا به هم پز ندهند.
* از وقتی که نا ندارد، آدم درستی شده است.
* به هنگام نوشتن از قلم های رنگارنگ استفاده می کند که نوشته هایش یکنواخت و کسل کننده نشود.
* وقتی خواب شیرین می دید فرهاد از حسادت از خواب بیدارش کرد.